دسته : مدیریت
فرمت فایل : word
حجم فایل : 20 KB
تعداد صفحات : 39
بازدیدها : 315
برچسبها : اصول سرپرستی رهبری مهارتهای سرپرستی
مبلغ : 4500 تومان
خرید این فایلتحقیق پرورش مهارتهای سرپرستی
مقدمه
مدیران در تمامی سطوح سازمانی و در کلیه سازمانها وظیفه بنیادی طراحی و پویا نگهداشتن محیطی را بر عهده دارند که در آن، افراد با همکاری همدیگر، بتوانند مأموریت ها و هدفهای معنی را به اجرا درآورند.
اجرای این مهم، نیاز به توانایی ها، مهارتها و دانشهایی دارد. هدف از تهیه این مقاله تلاش به منظور آشنایی هر چه بیشتر با اصول سرپرستی می باشد لذا تلاش گردیده تا با مفهوم رشد و رهبری از دیدگاه اسلام آشنا شده و بر اهمیت جلب همکاری روانها و حرکت درآوردن آنها به سوی هدفی مقدس و عالی تأکید گردد.
هنگامی که صحبت از جامعه است و اجتماع انسانی، به دلیل ماهیت موجوی انسان که مخلوقی است جامعه زی، مباحثی به میان می آید که به چگونگی اداره اجتماع انسانی مربوط می شود. اسلام دینی است جاودانی و فراگیر و برای همه شئون زندگی مردم، در مورد رهبری و مسئولیت هایش سرشار از ایات و احادیث است و سیره زندگی پیامبر (ص) و معصومین (ع) نیز خود، نمونه هایی (الگوهایی) در این زمینه خواهند بود. اسلام همه توجه خود را به رهبران معطوف ننموده، بلکه فرد فرد مسلمانان را نیز مسئول می داند و با این نگرش وسیع و عمیق، نه گرفتار اصالت فرد شده ونه اصالت اجتماع، بلکه به هر دو وجه امعان نظر داشته است ولی مسئولیت رهبران را بیش از شهروندان می داند....
از نظر اسلام شخص رهبر از آن نظر که رهبر است و نقطه مرکزی جامعه اسلامی است و اوست که باید روحها را اداره کند و ارضا نماید و بسیج کند، وظایفی دارد که دیگران چنین وظیفه ای ندارند و خود رهبر نیز در غیر پست رهبری چنین وظیفه ای ندارد.
همه ما از زهد خارق العاده امیرالمومنین علی علیه السلام خصوصاً در دوره زعامت و رهبری آن حضرت داستانها شنیده ایم. داستان ذیل که معروف است و غالباً شنیده ایم، از نظر مسئله رهبری و وظایف خاص رهبر، فوق العاده روشنگر است.
امیر المؤمنین در دوران خلافت، به خانه شخصی در بصره به نام علاء بن زیاد حارنی وارد شد، پس از یک سلسله گفتگوها آن مرد از برادرش عصام بن زیاد شکایت کرد که زهرگردا شده است، زن و زندگی را رها کرده و جامه درشت پوشیده، منحصراً به عبادت و ریاضت پداخته است. امیرالمؤمنین دستور دارد او را احضار کردند. همین که با قیافه زاهدانه ظاهر شد به تندی به او فرمود : یا عدی نفسه ای ستمگر بر خود این چه کاری است که می کنی ؟ چرا برخود جفا می کنی؟ آیا گمان کردی خداوند نعمتهای پاکیزه دنیا را خلق کرده، آنها را بر تو حرام نموده است و اگر از آنها استفاده کنی از تو مواخذه خواهد کرد که چرا نعمت حلال مرا خوردی؟ تو کوچک تر از آن هستی، عاصم این عتابها را شنید، جواب بسیار روشنی داشت. او خود علمی (ع) را که جلو چشمش بود می دید که دو تکه لباس بیشتر تنش نیست، یکی را روی دوش انداخته و یکی را به کمرش بسته است. غذای علی را هم می دانست که نان جو خشک است، تعجب کرد که از علی چنین سخنانی را دارد می شنود، تعجب کرد که علی اول زاهد، او را به واسطه زهدش ملامت می کند، لهذا گفت یا امیرالمومنین خودت که همین طوری. من به تو اقتدا کردم. لباس تو که از من ژنده تر است، غذای تو که از من بدتر است. امیرالمومنین به او فرمود : اشتباه کردی، انچه تو در من می بینی رهبانیت و تحریم حلال خدا نیست. من رهبرم، من امامم، من زعیم جامعه ام. رهبران و زعما تکلیف جداگانه دارند. فرمود : خداوند برای کسی که می خواهد مردم را رهبری کند، وظیفه خاص قرار داده است. تو از افراد عادی هستی من باید به تمام افراد ملت خود رعایای خودم نگاه کنم و ببینم پایین ترین طبقات کدام است. آنکه دستش از همه کوتاه تر است کدام است. البته من هم مایلم که سطح زندگی آنها بالا برود. اما تا وقتی در مملکت من افرادی هستند که توانایی ندارند و نمی توانند لباس بهتری از آنچه من اکنون به تن دارم، بپوشیدند، تا وقتی که در مملکت من ژنده پوش و نان جو خور بالا ضطرار هست، من به حکم آنکه رهبر و می خواهم مردم را هدایت و رهبری کنم باید به آنها همدل و همدردر باشم. باید خود را با فقیرترین مردم اجتماع تطبیق دهم. اگر غیر از این باشد، آن فقیر حق دارد به هیجان بیابد، اعتراض کند و فردایش به اسمان بلند شود زیرا خیال می کند دروغ می گویم که در فکر او هستم ولی باور می کند که راست می گویم. اصول رهبری ایجاب می کند که من این چنین زندگی کنم...
خرید و دانلود آنی فایل